همان ایستگاه بود
که من همیشه آنجا هستم
تو در ایستگاه آن طرف خیابان بودی
از پشت نهالی تو را دیدم که مانند نهال عشقم کوچک بود
تو مرا نمی دیدی
-مثل همیشه-
من درست روبروی تو بودم
تو سمت دیگری رفتی
-مثل همیشه-
تو رفتی
بعد ها من در آن ایستگاه به آن درخت نگاه کردم
تو را پشت آن نمی دیدم
-حتی اگر تو بودی-
ولی یاد تو افتادم
-مثل همیشه-
تو دیگر هرگز به آن ایستگاه نیامدی
و نمی دانی که دیگری ایستگاهی در آنجا نیست.
درباره این سایت